بازگشت به دمشق با ناامیدی
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۰۶۷۵۲
گفتوگوهای من و طارق عزیز تا دیرهنگام شب ادامه یافت و با مداخله زید الرفاعی فرمولی تعدیل شده آماده شد که براساس آن اتحادیه اقتصادی مستحکمی بین سوریه و اردن و عراق ایجاد میشد که مناسب وضعیت جاری سه کشور بود. در پایان این گفتوگوها، توافق کردیم پیش نویس قرارداد را صبح روز بعد نهایی کنیم.
در آن صبح موعود و پیش از آغاز نشست، نشانههای اندوهی سخت را بر چهره زیدالرفاعی دیدم و به او گفتم: خیر باشد! الرفاعی گفت: برادر فاروق، نشد که بشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ملک حسین در ساعت ده صبح ما را به نزد خود دعوت کرد. چهره او نیز گرفته بود اما کوشید با اعلام اینکه این واپسین دیدار میان ما نخواهد بود، کورسویی از امید بیافریند. ملک حسین در اشارهای ضمنی به صدام حسین، افزود: جنون عظمت بیفایده است، جنگها نتیجهای ندارد و «این جنگی بیهوده و ویرانگر است». این تعبیری بود که زان پس از سوی ملک حسین برای توصیف جنگ عراق و ایران، بسیار به کار گرفته میشد. بدینسان این دیدار نیز شکست خورد و طرح اتحاد، همانند طرحهای اتحاد عربی پیش از خود و قبل از آنکه پیشنویس آن نهایی شود، زنده به گور شد.
به دمشق بازگشتم و رئیس جمهور اسد را در جریان رویدادها قرار دادم. اسد از شنیدن گزارش، به هیچ وجه شگفتزده نشد اما نشانههای رنجشی را در چهرهاش دیدم که در هنگام تحقق پیشبینیهایش از شکستها، نمایان میشد. پیشبینی اسد بدبین نسبت به روابط خود با صدام، از عدم موفقیت ایده اتحاد با عراق اتفاق افتاده بود و به این مناسبت، داستان کودتای صدام علیه میثاق قومی را برای من بازگفت و تأکید کرد صدام مردی است که جز خود را دوست ندارد.
من در این لحظات که این گزارش و جمعبندیهای چکیده را مینویسم، در برابر وجدان خود با حسی آمیخته از افتخار و شکست و بیآنکه بخواهم پیامدهای ارزیابی خود را به گردن کسی بیندازم درونمایه نگاهم همچنان به قوت خود باقی است. پیش از این پرسیدم که چرا موضوع اتحاد عربی، تاکتیکی گذرا بود و به دیدگاهی راهبردی تبدیل نشد. هنوز هم میپرسم چگونه یک حزب قومی در دو کشور عربی همسایه - سوریه و عراق - به قدرت رسید، اما در ایجاد وحدت میان دو کشور شکست خورد؛ چه در بازه زمانی ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ که حزب بعث به لحاظ رسمی یکپارچه بود و چه پس از سال ۱۹۶۳ که به دو حزب تقسیم شد؟ چطور وحدت که بهانه تأسیس حزب عربی سوسیالیستی بعث بود نتوانست بالاتر از رویاروییهای داخلی در دو کشور تحت مدیریت حزب بعث قرار گیرد. در پاسخ به این پرسش، توجیهات مختلفی از قبیل تمایل طبیعی هر نوع حکومتی به حفظ خود و اختلافات موضوعی موجود میان رهبران دو کشور و مسائلی از این قبیل میتواند مطرح شود. اما به عنوان انسانی که آگاهیاش در شرایط شوک حاصل از رویداد نکبتبار اشغال فلسطین رشد یافته و خط قومی و عربی را آگاهانه و بهعنوان خط سیاسی موضوعی خود و نه نوعی میهنپرستی افراطی و ستیزه جو برگزیدهام، نمیتوانم به نسلهای معاصر و آینده جز این بگویم که نسل بعثی ما در تحقق موضوع گوهرین سبب ساز موجودیت خود که وحدت بود شکست خورد. همه تفسیرها و بهانه تراشیها هم هیچ چیزی از این حقیقت تلخ نمیکاهد. ما میبایست مسئولیت شکستها را پیش از آنکه به گردن توطئههای بیگانه بیندازیم، متوجه خود کنیم که از ماست که بر ماست./ ایران
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۰۶۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اتحاد ملتها، انزوای صهیونیسم
تهاجم اخیر صهیونیستها به غزه وکشتار بیش از۴۰هزارانسان طی هشت ماه اخیر، اوضاع این رژیم جعلی را پیچیدهتر از قبل کرده است و حالا علاوهبر افکارعمومی، دولتها وسیاستمداران نیز یکی پس ازدیگری درصدد این هستند تا از ابزارهای دیپلماتیک برای توقف این نسلکشی استفاده و متجاوزان صهیونیست را متوقف کنند.در تشریح شرایط بحرانی پس از طوفانالاقصی باید به این گزاره استناد کرد که حتی آمریکا نیز توان نجات صهیونیستها از منجلابی که در آن فرورفتهاند را ندارد، کما اینکه کنترل اوضاع از دست کاخ سفید نیز خارج شده و آنها در داخل و خارج آمریکا گرفتار بحران حمایت بیقید و شرط از صهیونیستها هستند. بعید نیست که بایدن در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری هزینه هنگفتی را بابت این پشتیبانی بپردازد.
صدای واحد سیاستمداران در توقف جنایات اسرائیل
بنابر شواهد موجود، اوضاع صهیونیستها در منطقه نیز تعریفی ندارد و اگر تاکنون تنها جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین دشمن رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا شناخته میشد اما دایره این تقابل رو به افزایش است و حتی متحدان قدیمی و سنتی آمریکا در منطقه که حامی اسرائیل بودند نیز به انتقاد از جنایات ضدانسانی صهیونیستها علیه مردم غزه پرداخته و خواستار آتشبس فوری هستند؛ پانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی، یکی از این محافل بود که مقامات حاضر در آن ضمن حمایت از آرمان قدس، آمادگی خود برای مقابله با زیادهخواهی صهیونیستها را اعلام کرده و خواهان اقدام نهادهای بینالمللی در اینخصوص شدند. مواضعی که حکایت از افزایش حامیان مردم غزه دارد و نگرانیهای صهیونیستها درخصوص انزوای جهانی را صدچندان کرده است؛ ترکیه یکی از کشورهایی است که پیش از این با تعاملات اقتصادی با رژیم جعلی اسرائیل در جهت تحقق اهداف صهیونیست حرکت میکرد و حالا از تحریم این رژیم کودککش سخن میگوید.
وزارت بازرگانی ترکیه با اعلام این خبر گفت: تا زمان اعلام آتشبس دائمی و امکان ورود کمکهای بشردوستانه به غزه، تمامی مبادلات تجاریاش با رژیم صهیونیستی را متوقف خواهد کرد. این سخنان مجددا توسط هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه در گامبیا تکرار شد: آنکارا آمادگی خود را برای بهکارگیری تمام امکانات ممکن به منظور اعمال فشار به اسرائیل اعلام میکند. بدین ترتیب ترکیه به صورت رسمی به جمع مخالفان این رژیم جنایتکار پیوست.اگرکمی به عقب برگردیم، متوجه چرخش ۳۶۰ درجهای دولتهای منطقهای علیه صهیونیستها میشویم و بدین ترتیب میتوان شتاب صورتگرفته در بحران مشروعیت این رژیم غاصب را درک کرد؛ آمریکاییها با هدف تثبیت جایگاه صهیونیستها در منطقه، پروژه عادیسازی را در دستور کار قرار دادند تا بدین ترتیب به روابط دیپلماتیک و سیاسی جهت دهند و شرایط را مهیای اجرای برنامههای غرب در منطقه کنند اما این رویای صهیونیستها مثل دیگر پروژههایشان به بنبست خورد؛ البته بهرغم عادیسازی روابط با برخی از کشورهای عربی اما صهیونیستها در میان ملتهای عربی با بحران مشروعیت مواجه هستند و اظهارات فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان مبنی بر اهمیت تأمین گذرگاههای بشردوستانه امن برای پایان دادن به درد و رنج فلسطینیان که خواستار آتشبس فوری و دائمی در نوار غزه شد، نشان از انزوای صهیونیستها در منطقه غرب آسیا دارد. درحالی که مقامات آمریکایی به پیشواز صلح دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی میرفتند اما وقایع چند ماه اخیر نشان داد که صلح با سگ هار منطقه، اتفاق باطلی است و برای تحقق صلح باید موانع ایجاد صلح را از میان برداشت درحالی که رژیم صهیونیستی ذاتا وماهیتا متجاوزاست وحیاتش به جنگ و جنایت گرهخورده است.
حضور در اجتماعات ضدصهیونیستی
علاوهبر محکومیت جنایات صهیونیستها توسط مردم کشورهای مسلمان وعربی، در اروپا نیز کمپینها، گروهها و سازمانهای مردمنهاد،تحرکات مداومی علیه جنایات رژیم صهیونیستی بهراه انداختندوخیابانهای کشورهای مختلف اروپایی، مملو از معترضانی بود که خواهان فشار دیپلماتیک علیه رژیم جعلی اسرائیل بودند، تلاشهایی که نتیجه داد و منجر به انزوای صهیونیستها در شورای امنیت شد. جنبش اخیر دانشجویان آمریکایی نیز بازتاب زیادی داشته و به دانشگاههای مطرح دیگر کشورها نیز رسیده است. صرفنظر از مباحث حقوقبشری و اخلاقی، مخالفت مردم آمریکا با اختصاص مالیاتشان برای اعطای تسلیحات به رژیم کودککش اسرائیل، یکی دیگر از مسائلی است که دولت بایدن را با چالش جدی مواجه کرده، زیرا ایالات متحده ۲۳۶ میلیارد دلار به شکل کمک و سرمایه در بحث پدافندی و سامانههای دفاع موشکی به صهیونیستها داده است و همین امر اختلافاتی را در میان گروههای سیاسی ایالات متحده ایجاد کرده است؛ سندرز در اعتراض به این سیاست در نطقی در مجلس آمریکا اعلام کرد: «فعالیت غیر خشونتآمیز فلسطینیها با چالش اشغال خشونتآمیز روبهرو است خشونتی که میلیاردها دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکایی صرف تامین بخشی از آن میشود» و به همین منظور کمپینهایی در مخالفت با فروش تسلیحات و اختصاص پول مالیاتدهندگان به صهیونیستها به راه افتاده است که ممکن است زمینهساز تغییرات راهبردی در سیاست آمریکا شود که اگر این اتفاق هم نیفتد اما
به انزوای دامنهدار اسرائیل میانجامد.
عوامل فشار بر صهیونیستها در سطح منطقه
همانطور که اشاره شد، دینامیسم فشار بر اسرائیل برای تن دادن به آتشبس و توقف بمباران غزه در سطحی فراتر از فلسطین اشغالی در حال رخ دادن است و غیر از مواردی که ذکر شد، باید به تحرکات محور مقاومت که نقش بسزایی در انزوای دفاعی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی داشت، اشاره کرد. محور مقاومت و دولتهای همسو با آرمان قدس شریف از مهمترین عوامل اثرگذار بر سرنوشت جنگ و انزوایی هستند که اسرائیل دچار آن شده است؛ مقاومت اسلامی منطقه اصلیترین نیروی میدانی در جهت توقف جنگ است. این جریان متشکل از نیروهایی متمرکز و تشخصیافته در سطح منطقه است که نمایندگی گفتمان مقاومت در برابر سلطهجویی و سلطهپذیری را عهدهدار است و در تحولات پس از طوفانالاقصی به لحاظ عملیاتی، به صورت هماهنگ و منسجم به یاری مقاومت فلسطین برخاست و هماهنگی و انسجام گروههای محور مقاومت در کمک به توفیق در راهبردهای عملیاتی را میتوان بهوضوح مشاهده کرد. هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا در عراق و سوریه و انهدام تجهیزات و تجمعات نظامیان صهیونیستی توسط حزبا... لبنان تا تهدید منافع اقتصادی رژیم صهیونیستی از طریق هدف قرار دادن و توقیف کشتیهای حامل کالاهای تجار صهیونیست توسط انصارا... یمن، بخشی از این اقدامات است که مانع گسترش جنگ در منطقه شده و پیام شفافی را به حامیان فرامنطقهای اسرائیل رسانده است.جغرافیای سیاسی اسرائیل نیز یک محیط خفهکننده را پیرامون این رژیم جعلی ایجاد کرده که از بدو تاسیس هویت جعلی اسرائیل همواره به عنوان یک تهدید ژئوپلیتیکی و استراتژیکی موردتوجه بود؛ زیرا در شمال اراضی اشغالی زرادخانههای موشکی مقاومت اسلامی لبنان، حزبا... قرار دارد و شرق آن از سوی چهار میلیون آواره فلسطینی مستقر در اردن تهدید میشود. ضمن اینکه این منطقه در تیررس حملات گروههای مقاومت عراق و سوریه از شرق و شمالشرق است و در جنوب هم گردانهای قسام و نیروهای حماس بر صهیونیستها اشراف دارند و قلب اراضی اشغالی هم در اختیار جهاد اسلامی و گردانهای جنین است. همین امر بازدارندگی دفاعی صهیونیستها را به حداقل رسانده که اوج آن در عملیات وعده صادق محقق و هیمنه پوشالی صهیونیستها که غره به امنیت غیرقابل نفوذ دفاعی و اطلاعاتی بودند، درهم شکسته، افول صهیونیستها در منطقه غرب آسیا محرز شد. این امر موجب شد ۱۰ کشور مقابل دفاع مشروع ایران قرار گرفتند تا شاید فروپاشی صهیونیستها را به تعویق بیندازند.البته واقعیتهای موجود در نظام بینالملل به گونهای رقم خورده که نگرانی سیاستمداران غربی نسبت به نابودی قریبالوقوع اسرائیل شدت یافته است و صاحبنظران، رسانهها و مراکز مطالعاتی صهیونیستی نیز بر آن باور دارند و نسخههای مختلفی را تجویز میکنند اما بازتاب این شرایط در سرزمینهای اشغالی، نشاندهنده واقعیت صهیونیستهاست؛ چراکه شهرکنشینان امیدی به استمرار اسرائیل و آینده آن ندارند، بهویژه که فراز و نشیب ماههای اخیر، وضعیت آمریکا که مهمترین شریک راهبردی اسرائیل بود را هم به چالش کشیده و بعید نیست که غروب این دو متحد استکباری همزمان رخ دهد.
تحریم کالاهای صهیونیستی
تحریم کالاهای صهیونیستی یا شرکتهای حامی صهیونیسم یکی از اقدامات خودجوش در این عرصه بود و بدینترتیب شرکتها و برندهای مرتبط با اسرائیل و آمریکا، هدف تحریمهای گسترده فعالان و هواداران فلسطین در کشورهای اسلامی قرار گرفت. استارباکس از جمله این شرکتها بود که پس از ضرر و زیانهای فراوان، اقدام به صدور بیانیهای در وبسایت خود در مورد کارکرد شعبههایش در خاورمیانه کرده و مدعی شد که «این شرکت یک سازمان غیرسیاسی است و شایعات مبنی بر حمایت از دولت یا ارتش اسرائیل غیرواقعی است.» شواهدموجود، حکایت از آن داردکه کمپین جهانی علیه کالاها وبرندهای اسرائیلی - آمریکایی در جهان بهویژه کشورهای اسلامی، روند موفقیتآمیزی را طی و شریانهای اقتصادی این رژیم جعلی را فلج کرده تا حدی که این شرکتها با کاهش فروش ۷۰ درصدی مواجه شدند.